کد مطلب:43181
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:35
تفسير فرازهاي شانزدهم تا نوزدهم خطبه صد و پنجاهم نهجالبلاغه كه در آن امام علي به توصيف انسانهاي با ايمان پرداخته چيست؟
«ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيها قَوْمٌ شَحْذَ القَيْنِ النَّصْلَ. تُجْلي بِالتَّنْزِيلِ أَبْصارُهُمْ، وَ يُرْمَي بَالتَّفْسِيرِ فِي مَسامِعِهِمْ، وَ يُغْبَقونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ» [سپس در آن فتنهها گروهي (در هوش و فهم و اراده) چنان تيز شوند كه آهنگر شمشير را تيز نمايد. چشمان آنان با نور قرآن روشن شود و در گوشهايشان تفسير قرآن طنينانداز گردد. كاسة حكمت در شامگاه بنوشند، پس از آنكه در صبحگاه آن را سر كشيدهاند]
توضيح ـ به جهت ابهام و گسيختگي كه در جملات اين خطبة مباركه مشاهده ميشود، به احتمال بسيار قوي تقطيع و گزينشي از طرف مرحوم شريف سيد رضي در اين خطبه صورت گرفته است كه معلوم نيست فتنههايي كه در اين جملات ديده ميشود، مربوط به چه زماني است. مرحوم محقق خويي ميگويد: «شارحين نهجالبلاغه در شرح اين فصل از كلام اميرالمؤمنين(ع) (قسمت دوم از اين خطبه كه از «وطال الامد» شروع ميشود و همچنين در قسمت اول هم ميگويد: مقصود اميرالمؤمنين(ع) از اين سخن متشابه است، زيرا سيد رضي اول اين خطبه را حذف كرده و بدون مراعات نظم كلام خطبه را آورده و موجب ابهام و اشكال سخت در جملات آن حضرت شده است.) اختلاف و اضطراب بزرگ دارند. آنان در تعيين مراجع ضماير متحير شدهاند و در اصلاح نظم كلام به تأويلات خنك كه فهم آن را نميپذيرد مرتكب شدهاند.» (منهاج البراعة9/140) با توجه به ارتباط دو قسمت از خطبه به يكديگر، اضطراب متن به همة دو قسمت سرايت ميكند. به هرحال، در اين مورد مناسب است كه هر مجموعهاي از جملات مربوطه به طور مستقل تفسير شود. در آن هنگام، انسانها در مسير تكامل قرار ميگيرند عمل به قرآن، چشمان آنان را نوراني ميكند، زيرا درون آنان با پذيرش راستين كتاب الهي و عمل به آن، چنان نوراني ميشود كه حتي چشمان آنان را نيز روشن ميسازد، در نتيجه حقائق را آنچنانكه هستند، با آن نور الهي ميبينند، هيچگونه شك و ابهام و تاريكي در ديدگاه آنان باقي نميماند. اينست معناي حديث منسوب به رسول خدا(ص) كه فرمود: «اتقوا فراسة المؤمن فانه ينظر بنور الله» [برحذر باشيد از فهم بسيار دقيق مؤمن، زيرا او با نور خداوندي مينگرد] ـ اينان واقعاً فروغ عظمت ربوبي را درك ميكنند ـ
در لااحبّ الأفلين پاكي ز صورتها يقين
در ديدههاي غيب بين هر دم ز تو تمثالها
مولوي
هر دم از روي تو نقشي زندم راه خيال
با كه گويم كه در اين پردهها چهها ميبينم
حافظ
گوشهاي آن انسانهاي با ايمان با تفسير كلام رباني آشنا است
گوش دل مؤمن است سامع صوت خداي
گرچه به ظاهر همي ملك پر از هايهو است
فؤاد كرماني
در آن هنگام كه جان آدمي با كلمات علياي خداوندي آشنا ميشود، گوش جسماني را در اختيار خود گرفته، هيچ صدايي جز صداي رباني و آنچه را كه وابسته به آن است، به درون چنان انساني راه نميدهد، الفاظ و صداها از مقابل در گوشهاي اين مردم حقگرا عبور مينمايند و توانايي ورود به مغز و دل آنان را ندارند. همانگونه كه چشمان آن سالكان طرق رباني هيچ شكل و نمود و رنگي را نميپذيرد مگر اينكه جان نوراني آن سالكان، راه ورود به آنها را با مشاهدة وابستگي آنها به مبدأ نور، به درون آن روشنضميران باز كند. ديگر از صفات بسيار با عظمت اينان، آن است كه صبحگاهان و شامگاهان با حقائق حِكْمي حيات خود را تغذيه و آبياري مينمايند. حيات انساني آن پديدة الهي است كه اگر با فرهنگ رباني كه حكمت ناميده ميشود، اشباع شود، حقيقت خود را كه جاودانگي در عرصة هستي متّصل به ايام الله و رضوان الله و لقاء الله است، به فعليت ميرساند و اگر با حكمت تغذيه و آبياري نشود، خود پوچ ميشود و آنچه و آنكه را با آن در حال ارتباط است تباه ميكند.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 24
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.